.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي امروز



تهران امروز

«ايران چگونه خواهد جنگيد؟» عنوان سرمقاله روزنامه تهران امروز به قلم سيدجواد سيدپور است كه در آن مي‌خوانيد:
در خبرها آمده بود كه اين روزها با تلاش اسرائيلي‌ها چراغ‌هاي پنتاگون تا صبح روشن مي‌ماند تا مشخص شود آيا بايد به نيروگاه اتمي بوشهر حمله كرد يا نه! از سوي ديگر جان بولتون، سفير سابق آمريكا در سازمان ملل نيز گفته: «اسرائيل بايد حمله نظامي به نيروگاه را در روز 21 آگوست جاري يعني روز راه‌اندازي نيروگاه اتمي بوشهر انجام دهد.»

اين مطلب قطعا بي‌رياترين پيام‌آور درماندگي دشمنان است چرا كه پرده از رياي آنان برمي‌دارد تا به عينه روشن سازد كه آنها حقيقتا با تكنولوژي توليد برق هم مشكل دارند. همه مي‌دانند كه نيروگاه اتمي بوشهر صرفا مركز و محل توليد برق است و سال‌هاي سال است كه تحت نظارت مراكز بين‌المللي و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است و اتفاقا هيچ چيز پنهاني هم ندارد.

واقعا راه‌اندازي نيروگاه توليد برق چگونه مي‌تواند امنيت كشورهاي ديگر را تهديد كند؟! روشن است كه اين بهانه‌جويي‌ها چيزي فراتر از نيروگاه بوشهر را هدف قرار داده و آن‌هم تهديد امنيت ملي ايران است و به همين دليل است كه جنگ‌طلبان و آنان كه نبض‌شان به شاخص فروش اسلحه وابسته است خواهان تهاجم به ايرانند. اما هم آمريكايي‌ها و هم اسرائيلي‌ها مي‌دانند كه مي‌توانند آغازگر جنگ باشند ولي قطعا نمي‌توانند آن‌را به اتمام برسانند زيرا شيوه جنگيدن ايرانيان را نمي‌دانند.

در عين حال مي‌دانند كه ايران توانايي آن‌را دارد كه «ميداني عميق» براي جنگ طراحي كند زيرا قطعا «نسبت‌هاي آغازين» نتيجه را تعيين نمي‌كند بلكه اين قدرت كسب ابتكار عمل است كه سرنوشت‌ها را رقم مي‌زند. هركس ابتكار عمل را در دست بگيرد خواه نيرويش كمتر باشد يا بيشتر، خواه مهاجم باشد يا مدافع، پيروز خواهد شد و ايران در جنگ تحميلي نشان داد توانايي قابل ستايشي در به دست گرفتن ابتكار عمل دارد.

اين فكر قديمي كه هر چيز بزرگ‌تر لزوما بهتر است هر دم بيشتر منسوخ مي‌شود و آمريكايي‌ها نمي‌توانند با ناوهاي هواپيمابر به آن‌چيزي برسند كه مطلوب‌شان است زيرا ديرزماني است ساختار و نظام جنگ و جنگيدن در ايران تغيير كرده و طراحي مجددي صورت گرفته كه مبتني بر «دكترين جنگ كامل» است. از اين نظر و مبتني بر اين ايده، هر كسي كه امنيت ملي ايران را به هر نحو تهديد كند بايد منتظر تحقق «جنگ كامل باشد»، جنگي كه فقط در جبهه صورت نخواهد گرفت و ابعادي بسيار گسترده‌تر را به‌همراه خواهد آورد.

از منظر نشانه‌شناسي جنگ، نبردي كه ايران از پس حمله احتمالي آمريكا و متحدانش براي متجاوزان تدارك ديده نه مبتني بر «ويراني انبوه» و «توليد كارخانه‌اي مرگ» كه بر مبناي ضربه به «هسته پيشبرنده» جنگ و «گرانيگاه امنيت ملي متجاوزان» خواهد بود. نوعي از نبرد كه عملا پارامترهاي كلاسيك جنگ همچون «برد»، «كشندگي» و «شتاب» را به چالش خواهد كشيد و قطعا هزينه سهمگيني براي متجاوزان به اين آب و خاك تدارك خواهد ديد.
اگر غربي‌ها با صنعتي كردن مرگ در جنگ‌هاي متعدد توانستند به اهداف سياسي و اقتصادي خود برسند ديگر نخواهند توانست با به رخ كشيدن توان كشندگي مطلق جنگ‌افزارهاي خود و تهديد كشورهاي مستقل به اهداف خود برسند.

اگر جنگي صورت بگيرد اين ايران نيست كه تغيير مي‌كند، اين آمريكا و متحدانش هستند كه بايد منتظر تغييرات گسترده باشند زيرا در جنگ جديد كه ايران مبتكر آن خواهد بود، انديشه حكم گلوله را خواهد داشت و ايران بسيار هوشمندانه و اساسي واكنش نشان خواهد داد. چيزي فراتر از تصور استراتژيست‌هاي نبرد 100 ساعته. آيا آمريكا و اسرائيل خود را در اين موقعيت قرار خواهند داد؟


كيهان

«عراق، تصميم جامع يا تصميم قاطع»عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي‌خوانيد:
طولاني شدن روند تشكيل دولت جديد در عراق، نگراني هايي را در سطح داخلي عراق و منطقه اي به وجود آورده و سبب گمانه زني هاي زيادي در مورد آينده اين كشور شده است. در اين ميان نيروهاي اشغالگر مواضع جديدي در مورد آينده امنيتي عراق مطرح كرده اند كه جاي تامل ويژه دارد. نكات زير نتيجه واكاوي شرايط فعلي و آينده اين كشور مي باشد.

1- تاخير در شكل گيري مجلس جديد، انتخاب رئيس جمهور و انتخاب دولت جديد حاصل ترديدهاي موجود در درون شيعه براي معرفي «نخست وزير» مي باشد. همه مي دانند كه سه فراكسيون از چهار فراكسيون كنوني روي «شيعه بودن» نخست وزير و نيز برخوردار بودن از آراي نمايندگان شيعه تاكيد دارند و عدم همگرايي كردها با فراكسيون العراقيه عملا راه را بر انتخاب نخست وزير از ليست العراقيه بسته است. با اين وصف بايد گفت تا زماني كه دو ائتلاف «دولت قانون» و «ائتلاف ملي» مشكل ميان خود را حل نكنند، معضل كنوني باقي مي ماند و هيچكس نمي تواند براي آن راه حلي پيدا كند كما اينكه طي سه ماه گذشته همه راه حل هايي كه اين كشور يا آن كشور براي برون رفت از شرايط فعلي ارائه كرده اند با شكست مواجه شده است.

2- محور آمريكا، عربستان، اردن و فهرست العراقيه طي دو ماه گذشته تلاش زيادي كرد تا با گره زدن زلف علاوي با يكي از دو گروه شيعه و همراه كردن كردها، يك تركيب جديد بر محور دولتي غيرمذهبي به وجود آورد ولي مواضع منفي كردها و مواضع منفي هر دو گروه شيعه نسبت به محوريت فهرست العراقيه اين اقدامات را با شكست مواجه كرد. اينك اين محور پس از شكست در حال اخلال در همگرايي كردها و شيعيان از يك سو و اخلال ميان دو فراكسيون شيعه با يكديگر از سوي ديگر مي باشد در عين حال كاملا واضح است كه اين محور در نهايت چاره اي جز تن دادن به قضا و قدر ندارد.

3- گفت وگو ميان گروههاي شيعه در جريان بوده و شواهد و قرائن بيانگر آن است كه وحدت بر مبناي اجماع همه گروههاي شيعه كه اهتمام جدي مرجعيت شيعه بر آن استوار بود، عملا امكانپذير نيست و اينك نوبت به انتخاب بين «تصميم جامع» و «تصميم قاطع» فرا رسيده است. تصميم قاطع ممكن است رضايت همه را در پي نداشته باشد اما قطعا دربردارنده مصلحت شيعه و از آن مهمتر مصلحت عراق مي باشد. حضرت آيت الله سيستاني- دامت بركاته- اصرار زيادي داشت كه وارد تصميم گيري هاي منتهي به تعيين نخست وزير نشود و اين كار را به تصميم جامع همه گروهها واگذار كند ولي ظاهرا درشرايط فعلي چاره اي جز ورود در اين معادله ندارد.

4- فحاشي هاي گروه علاوي عليه ايران- به معناي حمله مستقيم به مرجعيت شيعه در عراق- و انتساب اظهارات تحريك آميز به سفير جديد ايران در عراق و سپس راه اندازي يك جنجال رسانه اي عليه ايران و طرح موضوع مانع تراشي ايران بر سر راه انتخاب دولت در عراق بيانگر آن است كه از يك سو محور آمريكا، عربستان، اردن و العراقيه از اثرگذاري بر تشكيل دولت در عراق مايوس شده است از سوي ديگر از برداشته شدن موانع تشكيل دولت جديد در عراق خبر مي دهد كه هر دو مبارك است. اين تبليغات بار ديگر نياز عراق به پا درمياني ايران را هم به تصوير كشيد و جايگاه برجسته ايران را در تحولات عراق مشخص كرد. اين در حالي است كه حدود يك ماه پيش بايدن- معاون رئيس جمهور آمريكا- در جريان دومين سفر به بغداد با صراحت اعلام كرده بود كه طرحي را با خود به همراه آورده كه براساس آن دولت آينده عراق طي چند هفته شكل مي گيرد!

5- وضعيت انتخاباتي درون شيعيان تا حدودي راه را براي انتخاب دولت جديد نشان مي دهد؛ در حال حاضر محور عمده اختلاف در درون شيعيان در دست كساني است كه تعداد كرسي هاي آنان از 20 عدد تجاوز نمي كند. اينها قاعدتا نمي توانند در درون شيعيان محور تشكيل دولت باشند كما اينكه ائتلاف آنان با فراكسيون هاي غيرشيعي نيز نمي تواند به تشكيل دولتي با محوريت چنين گروهي بيانجامد. چنانچه استراتژي كردها هم بر اين استوار است كه با فراكسيوني از شيعيان همراه گردند كه از آراي لازم و از حمايت مرجعيت شيعه برخوردار باشند بنابراين بازي فراشيعي يك گروه از شيعيان نمي تواند نتيجه اي دربر داشته باشد اين نكته اي است كه فهم آن براي فعالان سياسي عرصه تحولات عراق دشوار نيست.

6- در شرايط فعلي و با توجه به افزايش موج ناامني ها در عراق، آمريكايي ها دست به گريبان دو نوع نگراني نسبت به سياست ها و نيروهاي خود در عراق هستند از يك طرف گسترش موج ناامني مي تواند به شروع دور جديد تلفات نيروهاي آمريكايي در عراق بيانجامد چرا كه جرياناتي نظير القاعده اين را فرصتي براي انتقام گيري از آمريكا به حساب خواهند آورد از طرف ديگر افزايش ناامني مديريت صحنه پيش رو- مديريت خروج تدريجي نظامي يا مديريت تثبيت حضور بين 20 تا 30 هزار نظامي- را براي فرماندهي نظامي آمريكا در عراق با دشواري زيادي روبرو مي كند. اين موضوع وضع سياست هاي آمريكا و عربستان را در عراق با شكاف و تفاوت مواجه مي نمايد به عبارت ديگر از اينجا راه عربستان و آمريكا از هم جدا مي شود چرا كه عربستان هرج و مرج را يك فرصت براي گروه وابسته به خود در عراق به حساب مي آورد و اميدوار است اين شرايط نگرش عراقي ها را نسبت به «نظم جديد» تغيير دهد.


مردم سالاري

«ميدان امروز براي آزمون فردا»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن مي‌خوانيد:
ديگر واژه «گراني» براي مردم عادي شده است، حتي اگر وعده هاي فراوان دولتمردان حکايت از تلا ش براي کاهش نرخ تورم و پايين آوردن قيمت کالا هاي مصرفي داشته باشد، اما واقعيت با آنچه از زبان دولتي ها مطرح مي شود متفاوت است.

درحالي که مرتضي تمدن، استاندار تهران از کنترل قيمت ها و به طور نمونه قيمت مرغ، سخن به ميان ميآورد و از رساندن قيمت اين کالا ي مصرفي به خصوص در ماه رمضان به زير سه هزار تومان حرف مي زند، اما آمار مردم کوچه و بازار حکايتي غير از ديده هاي دولتمردان دارد. علت اين اختلا ف نظر ميان دولتمردان و آنچه در واقعيت، مردم با آن روبرو هستند چيست؟ اين موضوعي است که بايد به صورت جدي تر به آن پرداخته شود چرا که حل هر مشکل نيازمند آن است که تصميم سازان و تصميم گيران آن، احاطه کامل بر آن موضوع داشته باشند.

حکايت قيمت يک کالا ي مصرفي چون مرغ، که دانستن قيمت آن، دقايقي بيش طول نمي کشد نشان از آن دارد که بايد دستگاه هاي نظارتي دولت، بيشتر و بهتر عمل کنند.نمي توان در جامعه شاهد گراني بود و دولتمردان از کنترل قيمت ها سخن به ميان آورند.

اگر چه اين يک مثال کوچک است،اما بايد اين موضوع را در نظر گرفت که پس از اجراي طرح تحول اقتصادي،آيا بايد باز هم منتظر اختلا ف نظر ميان قيمت هاي بازار و ديدگاه دولتي ها بود؟ اين روزها، دولت خود را آماده اجراي طرح بزرگ تحول اقتصادي مي کند و استان به استان به مردم فراخوان مي دهد که حساب هاي بانکي خود را اعلا م کنند.

افزايش تورم، مهمترين موضوعي است که کارشناسان غير همسو با دولت همواره نسبت به آن احساس نگراني مي کنند و با نظر به اين که هنوز تصوير دقيقي از اجراي هدفمندکردن يارانه ها، نه تنها پيش روي مردم، بلکه پيش روي نمايندگان مجلس نيز وجود ندارد، با اين تفاسير، آيا آن روز هم بايد اختلا ف ديدگاه درخصوص گراني را شاهد بود؟ اختلا ف نظر امروز در قيمت ها، در حالي که گراني بر سر سفره مردم جاي گرفته است و در مقابل، دولتي ها از کنترل تورم سخن به ميان مي آورند، نويدبخش خوبي براي آينده اي که دولت نيز افزايش تورم را قبول دارد، نيست.

کنترل قيمت در ماه رمضان مي تواند، ميدان قابل امتحاني براي توانايي دولت در کنترل قيمت ها باشد. اگر امروز دولتمردان نتوانند در اين ميدان پيروز شوند، ترديد فراوان است که در کنترل تورم در طرح هدفمندکردن يارانه ها، پيروز شوند.


رسالت

«افغانستان و مذاکره آمريکا با ايران»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه رسالت به قلم دکتر حشمت الله فلاحت پيشه است كه در آن مي‌خوانيد:
در شرايطي که دولتين جمهوري اسلامي ايران و ايالات متحده آمريکا راهبردي براي مذاکره ندارند، پيشنهادهاي آقاي احمدي نژاد خطاب به روساي جمهور اخير آمريکا براي مذاکره و مناظره، عاري از انتقاد نيست. اما آخرين دعوت رئيس جمهور ايران از طرف آمريکايي براي مذاکره با پاسخي از طرف اوباما مواجه شد که بيش از هر چيز گوياي ضعف و بويژه استيصال آن قدرت در کانون بحران امروز دنيا، “افغانستان” است. اين پاسخ با واکنش هاي بي تفاوت گذشته واشنگتن قدري متفاوت بود. قدرتي که در شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه قدرت اول خاورميانه قطعنامه تصويب مي کند، در افغانستان به گونه اي گرفتار شده است که بخش هايي از شاخصه هاي زوال ابر قدرتي خود را در آن نمايان مي بيند.

افغانستان گربه سياه ابر قدرت ها است. مشخصات خاص جغرافيايي و جمعيتي آن اجازه مي دهد که هر قدرتي را در آن زمينگير کرد. اتفاقي که براي اتحاد جماهير شوروي افتاد و اکنون دشمنان مختلف آمريکا جمع شده اند که با به شکست کشاندن اين قدرت و همراهان آن در ناتو، تجربه ديگري را در زوال ابر قدرت ها رقم زنند. بنابراين حتي روس هايي که روزانه اجازه پرواز70-80 هواپيماي ترابري آمريکا بر فراز حريم خود را مي دهند تا لجستيک نظامي ناتو در افغانستان تامين شود، به گرفتار شدن رقباي سابق خود در اين گرداب کمک مي کنند.

در سال1994 ميلادي که سازمان نظامي شرق “ورشو” ديگر به تاريخ پيوسته بود، دليل اصلي کشورهاي غربي براي حفظ اتحاديه نظامي خود در سازمان پيمان آتلانتيک شمالي “ناتو” از ميان رفته بود. در آن زمان اساسنامه “ناتو” تغيير يافت. طبق اساسنامه سابق که جهت مقابله با “ورشو” شکل گرفته بود، اين سازمان تنها داراي کار ويژه دفاعي بود يعني تنها در زماني که به يکي از کشورهاي عضو حمله مي شد، ديگر اعضا موظف به حمله به کشور يا بلوک مهاجم بودند.
در اساسنامه جديد، “ناتو” کارويژه تهاجمي پيدا کرد. بر اساس “طرح مشارکت براي صلح” ناتو، اين سازمان در همراهي با کشورهاي ديگر مي تواند هر جا ماموريتي براي صلح تعريف شده، مداخله نظامي داشته باشد. اولين ماموريت ناتو در “بالکان” با موفقيت انجام شد. اما اين سازمان که رده هاي نظامي اول تا سوم آن الزاما آمريکايي هستند، از سال2001 ميلادي در اهداف ميليتاريستي اين قدرت هضم شد و پاي آن به عراق و بويژه افغانستان کشيده شد. اکنون آمار اجسادي که از مناطق بحران فوق به اروپا و آمريکا بر مي گردد، در تاريخ بعد از جنگ جهاني دوم کم سابقه است. دوران توازن تلفات نظامي ارتش آمريکا در هنگام جنگ1991 عراق به سر آمده است. در آن زمان “نورمن شوارتسکف” فرماندهي نظاميان آمريکا در خليج فارس مدعي بود ارتش مدرن آمريکا در ازاي کشتن هزار نفر دشمن، تنها يک کشته خواهد داد.

امروز در افغانستان سربازان آمريکايي بدون اينکه دشمنان خاص را بکشند، کشته مي شوند. بيشترين آمار قربانيان ماموريت هاي نظامي آنها نيز از ميان زنان و کودکان افغان هستند.
طالبان ادعا دارد که80 درصد افغانستان را تحت حکومت دارد. تروريست هاي مرز پاکستان با افغانستان درسراسر دنيا پراکنده شده و کانون ترور را گسترش داده اند، کشت و توزيع مواد مخدر حداقل30 برابر افزايش يافته است و سرانجام اينکه مشارکت آمريکايي ها و انگليسي ها در توليد مواد مخدر صنعتي و ايجاد شعب اروپايي و آمريکايي مافياي مواد مخدر در افغانستان، “رسالت” ماموريت مقدس بوش در افغانستان را به محل تمسخر جهانيان تبديل کرده است.

در عين حال افغانستان به “پاشنه آشيل” آمريکا در دنيا تبديل شده است اگر آنها در هر نقطه اي از جهان، بويژه در خاورميانه عليه ديگر کشورها اقدامي صورت دهند، ضربه متقابل آن را در خاک افغانستان خواهند خورد. لذا بحراني شدن اوضاع مي تواند آثار دوگانه اي براي آمريکا داشته باشد. عاملي که تاکنون اين قدرت را از گشودن جبهه هاي جديد بازداشته است.

دليل اصلي کم توجهي جمهوري اسلامي ايران به پيشنهاد آقاي اوباما براي مذاکره بر سر افغانستان، به درک متقابل دو طرف در قبال مسائل منطقه باز مي گردد. نمي توان هم زنان و کودکان را به قتل رساند ويا گرفتار تحريم کرد و هم از “دموکراسي” و “آزادي” سخن گفت. نمي توان با بخشي از تروريست ها مذاکره کرد و با بخشي ديگر از آنها جنگيد و نمي توان سياست خارجي ابر قدرتي خود را بر اساس “مکان يابي” براي لشکرهاي نظامي به جاي مانده از “جنگ سرد” سامان داد. مصاديق فوق “سياست نرم” ايران در قبال تحولات خاورميانه و شبه قاره را از “سياست سخت” آمريکا متفاوت مي سازد و تا زماني که اين اختلاف راهبردي ادامه دارد، راهبردي براي مذاکره ميان دو طرف شکل نخواهد گرفت. حتي مذاکرات گذشته بر سرکشور ثالث (افغانستان يا عراق) نيز به دلايل فوق حتي به کاهش تنش سياست ها بر سر اين دو منطقه جغرافيايي نينجاميد.


ابتكار

«آيا مي‌توان مشايي را از احمدي‌نژاد جدا کرد؟» عنوان سرمقاله روزنامه ابتكار است كه در آن مي‌خوانيد:
آيا محمود احمدي‌نژاد در مسير اسفنديار رحيم مشايي حرکت مي‌کند يا اين‌که اين دو هر يک راه جداگانه‌اي در پيش گرفته‌اند؟ اظهارات محمود احمدي‌نژاد مويد اين مطلب است که او مواضع مشايي را نه تنها مي‌پذيرد بلکه موضع دولت مي‌داند. اين در حالي است که برخي از اصولگرايان اصرار دارند که احمدي نژاد با مشايي متفاوت است و اين دو را نبايد در يک راستا قرار داد.

جدال اصولگرايان بر سر تفکرات نادر رئيس دفتر احمدي‌نژاد پاياني ندارد. حسين شريعتمداري به عنوان مدير مسئول مهمترين تريبون اصولگرايان در اين جدال نقش اساسي ايفا مي‌کند و هنگامي‌که او در اين‌باره اعلام موضع مي‌نمايد اين داستان جذاب شکل تازه‌اي به خود مي‌گيرد.
مدير مسئول کيهان ديروز نيز با ديدگاهي جديد به ماجراي مشايي پرداخت و هم‌چون گذشته با رد کامل سخنان مشاور رئيس‌جمهور باب تازه‌اي را در اين‌باره گشود. شريعتمداري در عين دفاع کامل از محمود احمدي‌نژاد اظهارات مشايي را با مواضع منافقين و سلطنت طلبان يکي دانست.
وي نوشت: «اظهارات آقاي رحيم مشايي تكرار بي‌كم و كاست همان ديدگاه‌هاي شرك آلود و استعمارپسند گروهك‌هاي حقيري نظير منافقين و سلطنت طلب‌ها و... است.»
اين سخنان از سوي مدير مسئول کيهان درباره مشايي تازگي ندارد و سابقه داشته است. اما با نگاهي به مطالب ديگري که وي در يادداشت خود مطرح کرده است اين سخن اهميت ويژه‌اي پيدا مي‌کند.

شريعتمداري در نوشته خود تلاش دارد که رويکرد و مواضع محمود احمدي‌نژاد را از رئيس دفتر خود جدا کند، وي با عباراتي هم‌چون “برادر عزيزمان” و “رئيس جمهور محبوبمان” در مورد احمدي‌نژاد سخن مي‌گويد، اما با وجود اين‌که مشايي را قائم مقام رئيس جمهور مي‌داند از او به بدي ياد مي‌کند.

شريعتمداري در بخشي از يادداشت خود با حمله به تئوري “مکتب ايران”، رحيم مشايي را به باد انتقاد گرفت و اين نظر او را همانند شعار “جمهوري ايراني” دانست.
شريعتمداري مشايي را قطعه‌اي از پازل “فتنه88” دانست و نوشت: «متاسفانه دلايلي كه رياست محترم جمهوري براي ضرورت ابقاي آقاي مشايي در كنار خود ارائه مي‌كند، از استحكام لازم برخوردار نيست.»

استناد مدير مسئول کيهان براي اثبات اين ادعا فقط به اظهارات مشايي باز مي‌گردد و نه چيز ديگري اما وي آشکارا مواضع همسان رئيس جمهور با ديدگاه‌هاي رئيس دفترش را ناديده گرفت.

وي به تجليل تام و تمام از احمدي‌نژاد برخاست و دولت او را به علت اصرار بر آموزه‌هاي اسلامي و انقلابي و مخصوصا عدالتخواهي، حمايت از محرومان، علم پروري، پاك‌دستي، مردم دوستي، شجاعت در برخورد با دشواري ها، و ده‌ها امتياز برجسته ديگر منحصربه فرد معرفي کرد.

با اين وجود به قدرت مشايي در اين دولت نيز اشاره کرد و پست‌‌هاي فراوان او را يادآور شد. اما توضيح نداد که چگونه شخصي همراه با منافقين و اين حوزه گسترده قدرت در دولت مي‌تواند خصوصياتي که برشمرد را محقق سازد.

شريعتمداري با وجود تمام اين اظهارات از احمدي‌نژاد دفاع کرد و حساب او را از او را از حساب مشايي جدا نمود و در فراز آخر يادداشتش نوشت: «اصولگرايان محال است رئيس جمهور محبوب خود را تنها بگذارند.»

اين يادداشت مدير مسئول کيهان نشانگر آغاز رويکردي تازه در اوج اختلافات اصولگرايان است، رويکردي که مشايي را منافق و سلطنت طلب معرفي مي‌کند و از طرف ديگر حساب احمدي نژاد را از وي جدا مي‌نمايد.

با اين وجود آيا واقعا مي‌توان حساب مشايي را از رئيس جمهور جدا نمود؟ اظهارات چندي پيش محمود احمدي نژاد اين مسئله را کاملا رد مي‌کند.

محمود احمدي‌نژاد هفته گذشته در کنفرانس خبري خود با دفاع قاطع از مشايي گفت: «حرف دولت يك حرف بيشتر نيست و آقاي مشايي نيز اين حرف را مي‌زند. البته با يك ادبيات متفاوت.»

رئيس جمهور که بارها از “مکتب ايران” سخن گفته بود با اشاره به سخنان مشايي درباره مکتب ايران تاکيد کرد حقيقت اين است كه ايران كانون اسلام ناب است و ايران بالاترين نقش را در ترويج اسلام ناب داشته باشد. نقش ايران يگانه است و اين به معني ملي‌گرايي نيست، بلكه اين سخنان به معني شكر كردن خدا و تذكر به مسئوليت‌هاست.

اين در حالي است که مشايي نيز پيش از اين عنوان کرده بود که از مكتب اسلام دريافت‌هاي متنوعي وجود دارد اما دريافت ما از حقيقت ايران و حقيقت اسلام، مكتب ايران است و ما بايد از اين به بعد مكتب ايران را به دنيا معرفي كنيم.

احمدي‌نژاد برخلاف شريعتمداري رئيس دفتر خود را مورد اعتماد مي‌داند. وي در توصيف مشايي گفت: «آقاي مشايي رئيس دفتر رئيس‌جمهور است و من به ايشان اعتماد كامل دارم. ايشان مومن به اصول جمهوري اسلامي ايران و انديشه‌هاي انقلاب هستند. مومن به خط ولايت و انساني پاك هستند.»

با اين اوصاف آيا مي‌توان مشايي را از رئيسش جدا دانست؟ اين‌گونه به نظر نمي‌رسد؛ اما گسترش اين نگاه تازه به ماجراي مشايي مي‌تواند آغازگر اتفاقي تازه در مناسبات اصولگرايان با دولت باشد.


جمهوري اسلامي

«نژادپرستي "روند حكومتي" در فرانسه»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛كارشناسان كميته ض

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.102 seconds.